برای باران

چند تا عکس از باران گلم   وچند تا عکس از اتاق ارغوان جون و   لوازم خوشگلی که مامان خوبش و مامان بزرگ عزیزش براش تهیه کردن .         پاییز 91  توی بنگاه املاک وقتی دنبال خرید خونه بودیم. خونه عمو حسن با هستی و پارسا جون                       ...

ببخشید که وسط حرفای دوستانه گاهی ناچاریم از این نوع حرفا هم بزنیم .     مدت زیادی من نبودم  وقتی برگشتم و نظرات دوستان عزیزم رو خوندم به یه نوشته غیر محترمانه برخوردم     از یه دوست که منو دزد خطاب کرده بود و . .  البته اصلا مهم نیست اما بر عکس ایشون که از دنیای ادب و احترام به دور هستند باید محترمانه بگم که در دستور رولت ده دقیقه ای من واضح نوشته ام که این دستور را یاد گرفته ام و اولین باره که درست میکنم . در قسمت نظرات هم در پاسخ یه دوست نوشتم که اینو از یه سایت آشپزی یاد گرفتم و هیچ توانایی و تخصصی ندارم که نظر قطعی درباره چند و چون کار بدم . ضمن این ...

    اینم دو تا عکس از دختر شیرین و دوست داشتنی برادرم که اسمش را ارغوان گذاشتن . عکسها مربوط به همون روز تولدش  و در بیمارستان کسری هست .                  ...

درود به دوستان مهربانم .  خیلی وقته که با شما نبودم . مرسی از پیامهاتون ، تبریکات مناسبتی و از این که به یاد من و باران بودید . عذر میخوام برای این همه تاخیر .خیلی گرفتار بودم . توی این مدت و در واقع از دی ماه به منزل جدیدمون اومدیم . دختر زیبا و آسمانی برادرم متولد شد درست دوازدهم خرداد ماه امسال ، عرفان روز ششم و هفتم کنکور داشت ریاضی و آزمون زبان . خیلی حرفا برای گفتن دارم که به مرور خواهم نوشت تا هم شما دوستان عزیز را در شادی ها و غمها و سفرها و گاهی حتی دلتنگیهام شریک کرده باشم و هم خاطرات امروز و این روزا برای باران عزیزم یادگار بمونه .   ...